محل تبلیغات شما



 

دروغ گفتن واس بضیا اسونه. فهم واسه بضیا سخته. سوال پرسیدن کار اسونی نیس. جواب دادن به سوالای سختم کار سخت تریههه نمیتونم باور کنم خون اشام . پری دریایی و جن و روح و فرشته و عادمای اسب نما و  گرگینه ها و ساحری که تو یه خونه تو جنگل زندگی میکنه و هیولا و کیمیاگر و اسب تک شاخ و اژدها و اینا وجود نداره بعد بین همه این انواع من شدم از نوع بشر.از همه چی راضی ام هاااا همه چی اوکیه. خونواده عالی و درجه یک. همه خوب و مهربون. دوستای من حرف ندارن ولی من چرا عادم شدم؟؟!!


پیرو سخنان یکی از سایرین غیر وابسته  در حکایت دوست داشته شدن و  احساس و این اشعار ؛ از باب پیشگیری از داستان های شبانگاه و گاه و بیگاه. این پست رو میذارم. دوستان دقت کنین بعد نگین نفرمودم.

 اگه کسی توی دنیا؛ وختی باهاتون بود همش به حرفاتون میخندید و هیچی نمیگفت یا فقد تایید میکرد. هییییچ دلیل نمیشه دوستون داشته باشه. و اگه فقد ازتون میخواس براش حرف بزنین که اصلن هیچ دلیل نمیشه دوستون داشته باشه.

اگه کسی بهتون گفت دوستون داره اما وختی جامشو عمدا شکستین شروع کرد از قیمت وقدمت و ارزش جام غرغر کرد، دوستون نداره. همینجوری اومده و اصلا از اینکه حرف خودتونو بزنین و کار خودتونو بکنین حال نمیکنه.


 همه یه جوکر درون داریم که انچه درونش هست رو انکار میکنه.  اما در زندگی بعضی بروز میکنه و در زندگی خیلیا برای همیشه در ناخودآگاهمون زندونی میشه و وختی ازونجا رد میشه محکم با سر میکوبه به در تا باز کنی در رو و ازاد بشه

این هر چیزی میتونه باشه.

 گاها با انکارو  سرکوب خصلت های بد یا ناهنجار کوچک،  اونها رو پیوسته پرورش میدیم تا اینکه  به شکل یک غول بزرگ میشن و در رو میشکنن و همه چیز رو بهم میریزن. درست زمانی که ما در دنیا احساس کوچک بودن و ضعف میکنیم.

 مثلا یه جلوگیری از  اعلام اعتراض به یه تبعیض کوچیک ممکنه به حسادت  و خشم و غضب  و . بزرگ تبدیل بشه.

 +هیپنوتیزم!!

یکی از نزدیکان من ، هیپنوتیزم کار میکنه. توضیحی که من میتونم در مورد این کار بگم  اینه :

بعضی وقتا یه اشاره یا یه حرکت، یک حالت چهره. یا ادا . یا واضح تر؛ یه حرف یا شوخی یا جدی  یا کنایه یا جوک.

برای کسی که ذهنش آماده ی هیپنوتیزم روی یه موضوع خاصیه باعث به وجود اومدن یه تفکر جدید میشه یا تفکر قبلی اونو حالت میده یا تغییر میده. – مسئله دقیقا روی دو چیزه:  1. بعضی از ما آدما ذهنمونو طوری شکل دادیم که روی یه چی خاص که خودمون اونو میبینیم و سایرین ، نه؛  متمرکزیم.  یعنی یا ذهن باید  محو یه چرا پیرامون یه موضوع باشه؛ یا اینکه  روانشناس با حرفایی که میزنه شمارو در فضایی قرار میده که محو میشین و میرید پشت در اون  زندونی که ساختین گرچه که به گفته ی روانشناس  تو جنگل باشی.و 2. گاها روانشناسا وقتی به اوج هیپنوتیزم میرسونن کافیه یه جمله بگن که یه اندیشه توی ذهنتون بکارن این همون کاریه ما گاهی  در حالتی که شخصی کاملا احساساتی هست، با یه حرف یا یه کار یا یه کنایه . ازین چیزا باهاش میکنیم.

واسه همین من میگم کسی که هیپنوتیزم بلده میتونه یه نفر رو  داغون کنه. فقط با کاشتن یه تفکر مث خودکشی یا قتل یا سادیسم. و یا با تحریک کردن اونی که ما انکارش کردیم باعث میشه اون ریشه دار تر و ما ضعیف تر بشیم یا با باز کردن اون قفل کاری کنه که ما خیلی کارا با زندگیمون کنیم.

+ وقتی کسی شبیه حرفاش نیس .

وقتی هیچکس کوچکترین شباهتی به حرفاش نداره.

وقتی واضح ترین چیزا تو دنیا مث همینا واست پذیرفتنی نیس.

+ حد اقل تو این برهه نباید جوکر رو میدیدم.  کمکی که میتونم بکنم اینه که توصیه کنم نبینیدش چون باعث میشه یه حس بدی پیدا کنین که برای هرکس این حس میتونه متفاوت باشه. و اگه کنجکاوتون کردم که این فیلمو ببینین  ، واقعا متاسفم.

+ چرا مرده ها رو غروبا یا عصرا دفن میکنن؟؟!!


یکی از دوستان تعریف میکرد که یه بنده خدایی رفته بود سوریه. بعد از یه ما برگشت. وختی ازش پرسدیم چه خبر بود: میگفت: داعشیا گردن میزدن.بچه های ما میگرفتنشون میاوردن دروز میدون اصلی شهر گردنشونو میزدن. قرانم میخوندیم هر کاری میکردن ما بدترشو سرشون در می اوردیم. همونطور که کلیپ کارای اونارو میسازن برای ما. اونام از کارای ما کلیپ درست میکردن با ایه قران میفرستادن برامون. نفهمیدم کدوم حق و کدوم باطله. ترسیدم برگشتم.

از اینجا همه چی معلوم و شفاف به نظر میرسه. اما تو معرکه دیگه نمیفهمی کدوم طرفی. مرز بین حق و باطل دیده نمیشه. سخته سردار سلیمانی شدن.

شاید این بدترین خبری بود که ممکن بود ده سال اخیر بهمون بدن. همه میدونیم سردار نشونه ابهت  ایران بود. مثل یه پدر از زندگی مردم دفاع میکرد . اگه نبود معلوم نبود غریبه ها با خونه هامون چه میکردند.

خدا با خوبانش محشورش کنه. نه دنبال مقام بود . نه به دنبال شهرت و پول. اگه  اداش بود نهایت تو استخر میکشتنش اما مث یه مرد" شهید شد. با ابهت

  اسمش خواب رو از دشمنا گرفته بود.

اصن تو چشمای این عادم نمیشه نگاه کرد از بس چشماش نافذه که دیگه نیست.


اگه الان یهویی بمیرم فقط از خودم میپرسم :25 سال تو دنیا بودی چیکار کردی؟؟ 25 سال دیگه میخوای بمونی چه غلطی بکنی مثلن؟؟ 

یعنی هیچ حاصل قابل گفتنی غیر از تولید فضولات و زباله نداشتم

# چه کنیم که ثمر بخش باشیم؟!


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گفتاردرمانی سیستان و بلوچستان_ایرانشهر نمایندگی تعمیر لوازم خانگی